Helping The others Realize The Advantages Of بهاء عبد الحسين
Helping The others Realize The Advantages Of بهاء عبد الحسين
Blog Article
وهاجت العيس تبغي رحب ساحتكم *** فما فقهنا هزيز الركب أين رمي
او امورات را از طریق واسطههایش مانند بهاءالله اداره میکرد و بهاءالله هم در جمع به برادرش ارجاع میداد.[۶] صبح ازل از نظر مالی به بهاءالله و برادر وی میرزا موسی وابسته بود.[۷۶] سیاست غیبت صبح ازل به تدریج به بیگانگی او با بخش بزرگی از بابیهای تبعیدی انجامید و آنان شروع به همپیمانی با دیگر مدعیان، بهویژه بهاءالله، کردند.[۲۴]
في حالة البعد روحي كنت أرسلها *** لطور سينائهم في سبر سينهم
بهاءالله پس از تبعید به ادرنه و استقرار آئین جدید، اقدام به ابلاغ رسالت خود در سطحی جهانی نمود. او از سپتامبر سال ۱۸۶۷ شروع به ارسال نامههایی به سران ممالک، پادشاهان وقت و شخصیتهای مهم سیاسی و دینی نمود. در این نامهها بهاءالله از آغاز عصری جدید سخن میگوید و به روشنی مقام خود را اعلام میکند. او در ابتدا هشدار میدهد که نظم فعلی جهان شاهد آشوبهای سیاسی و اجتماعی متعددی خواهد بود. بهاءالله در این نامهها به ویژه فرمانروایان مقتدر کشورهای اروپایی را دعوت کرد تا دستیابی به وحدت جهانی را اصلیترین هدف خود قرار دهند و آنها را فراخواند تا مجمعی جهانی برای پایان دادن به جنگ تأسیس کنند.
باب عالی ظاهراً صلاح کار را چنان میدید که تمایل ایران را در این مورد حساس نادیده نگیرد.[۱۰۵] بهاءالله ابتدا قبول نکرد و خواست در مقابل حکومت عثمانی مقاومت کند تا اینکه یا سلطان را منصرف کند یا شهید شود. اما این نقشه به دلیل همکاری نکردن صبح ازل شکست خورد.[۶] بهاءالله و میرزا یحیی و همراهانشان چهار سال و نیم (از ۱۲ دسامبر ۱۸۶۳ تا ۱۲ اوت ۱۸۶۸) در ادرنه اقامت داشتند[۶][۴۰] دولت عثمانی برای مخارج زندگی به آنها کمک هزینه پرداخت میکرد.[۶]
بهاءالله از بهائیان میخواهد که آئین او را با درست زیستن، رفتار پسندیده و تبلیغ ترویج دهند،[۱۹۷] فضائل اخلاقی چون راستگویی، پاکدامنی، درستکاری، امانتداری، وفاداری، ادب، بردباری، عدالت و انصاف را در پیش گیرند[۲۹] و با ادیان دیگر با منشی دوستانه و با محبت معاشرت نمایند.[۱۹۷] او همچنین از آنها میخواهد شهروندان نمونه ممالک محل سکونت خود بوده و نسبت به دولت مطبوع خود صادق، درستکار و وظیفهشناس باشند، به هیچوجه سبب خشونت و فساد نشوند،[۱۹۷] از تعصب، غرور، مجادله، نزاع، غیبت و افتراء پرهیز کنند[۲۹] و تلاش خود را در جهت خدمت به نوع بشر مبذول دارند.
السيد خامنئي: ضرورة إنشاء تحالف عالمي لمواجهة الكيان الصهيوني
[۶] او سپس در سال ۱۲۴۲ خورشیدی (۱۸۶۳م) قبل از ترک بغداد به سوی قسطنطنیه، در بغداد اعلان کرد که همان منیظهرهالله یا موعودی است که باب به آمدنش وعده دادهبود. احتمالاً تحت فشار دولت ایران، دولت عثمانی او را به استانبول و سپس به ادرنه تبعید کرد. بهاء كي كارد در سال ۱۲۸۰، او جدایی خود از صبح ازل را اعلان نمود و خود را پیامبری مستقل معرفی کرد.[۶] تقریباً عموم بابیان به وی گرویدند و از آن پس بهائی نامیده شدند و آئین بهائی به صورت یک مرام متفاوت پدید آمد.[۲۰]
صحيفة البشاير الإلكترونية
إلى اللاجئين إلى اللامكان.. إلى الهاربين من الموت إلى الموت.. إلى أهل غزة
بهاءالله در سال ۱۲۷۱ خورشیدی پس از مواجه با تب و بیماری مختصر در سحرگاه ۲۹ ماه مه ۱۸۹۲ میلادی در ۷۵ سالگی در عکا درگذشت[۳۰][۳۱] و عبدالبهاء به وصیت بهاءالله جانشین او شد.[۶][۳۲]
قد تستحي الروح مني إذ تكاتمني *** سرائر العشق من مثلي لمثلهم
میرزا حسینعلی نوری، از اهالی منطقهٔ نورِ مازندران، در سالِ ۱۱۹۵ هجری شمسی (۱۲ نوامبر ۱۸۱۷) در تهران متولد شد.[۳۳] بهائیان نسبت وی را از یک سو به زرتشت و از سوی دیگر به یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی میدانند.[۳۴] همچنین به اعتقاد بهائیان، حسینعلی نوری از طریق همسر سوم ابراهیم (قطوره) به وی منسوب است.[۳۴][۳۵] پدرش میرزا بزرگ نوری از رجال دوره فتحعلی شاه و مردی ادیب و خطاط بود و در دربار شاه ایران منصبی عالی داشت. میرزا حسینعلی به مانند دیگر فرزندان چنین خانوادههایی آموزشهایی چون خواندن، نوشتن، خوشنویسی، خواندن قرآن و اشعار شعرای مشهور ایرانی (چون عطار، حافظ و مولوی) را در خانه و از معلمان خصوصی دریافت کرد.
[۳۶] میرزا آقاسی، نخستوزیر وقت، علیرغم دشمنی با میرزا بزرگ، به بهاءالله منصب مهمی در دولت پیشنهاد داد، ولی بهاءالله نپذیرفت و ترجیح داد که به اداره املاک و فعالیتهای خیریه به همراه همسرش آسیه خانم بپردازد.[۳۷][۳۸] امیرکبیر نیز مقام و مناصبی در دستگاه حکومت به او پیشنهاد داد که آن را هم نپذیرفت.[۳۹][۴۰] هنگامی که میرزا بزرگ، در سال ۱۸۳۹م درگذشت، فرزند ارشد او، بهاءالله مسئولیت تربیت و مراقبت از فرزندان میرزا بزرگ را که هنوز خردسال و نوجوان بودند بر عهده گرفت.[۳۷]